دل های بی قرار پدر و مادر که راز آفرینش جهان هستی اند، سرشار از شعف و شادمانی است و چشمان پرمهر آن دو، جلالت و شکوه این شادی را مضاعف می کند.
تولد زینب خانه علی را به کمال می رساند و همراه خاندان رسالت و نماد منتهای همه پاکی و طهارت ها، تداعی بخش همه بردباری و صبرهاست. زینب بانوی فضیلت ها می شود.
او زاده پدر و مادری است که پرورش یافته دامان و مکتب پیامبرند. زینب روشنایی چشم علی و فاطمه، دو گوهر تارک هستی است.
دختری که در پنجمین بهار زندگی خود، افق غبارآلود و تیرگی روز را در شهادت مادر با چشمان اشک آلود و گریه ای در درون، احساس می کند.
او موج سنگین مصیبت را در روزهای سخت کودکی می بیند، وقتی مادرش را شبانه به خاک می سپارند، وقتی عده ای با خشم و فریاد، خانه را به آتش می کشند، وقتی پدرش علی(ع) را به اجبار به سوی مسجد می برند و هیچ کاری از او ساخته نیست.
زینب بانوی فضیلت ها می شود وقتی در مصیبت شهادت برادرش امام حسن(ع) صبوری می کند، وقتی بر قله آزادگی و عزت می ایستد و آنچه را در کربلا می بیند، نشانه جمال می داند و در برابر سخت ترین مصیبت ها، هیچ شکوه ای به زبان جاری نمی سازد مگر آن که بگوید: ما رایت الا جمیلا، هیچ چیز جز زیبایی ندیدم.
او بر عزت خود پایدار می ماند و شرافت و کرامت را در نظرگاه تنگ مجلس یزید و حقیقت را در افکار و اوهام اهل شام به نمایش می گذارد؛ وقتی ترجمان حقیقی و تجسم عینی همه خوبی ها می شود.
زینب تداعی گر رسالت پیامبر و علی در مجلس یزید می شود وقتی استوار در برابر مصیبت ها می ایستد.