حدود 100 هزار نفر از اهالی شهرکهای "نبل" و "الزهرا" در ریف حلب شمالی و روستاهای "الفوعه" و "کفریا" در ریف ادلب شمالی که ساکنان آنرا شیعیان تشکیل میدهند بیش از دو سال است که در محاصره تروریستهای تکفیری زندگی میکنند.
شهرک نبل با 50 هزار نفر جمعیت، شهرک الزهرا با 15 هزار نفر جمعیت، الفوعه با 25 هزار جمعیت و کفریا با 10 هزار نفر جمعیت به نماد مقاومت در بحران سوریه و ایستادگی در برابر این گروههای مسلح تبدیل شدهاند.
منابع خبری شمار شهدای دو شهرک نبل و الزهرا را که در حملات خمپارهای تروریستها به شهادت رسیدهاند حدود 500 نفر اعلام کردهاند که اکثریت شهدا زنان و کودکان بودهاند.
دو روستای "الفوعه" و "کفریا" نیز از این حملات مستثنی نبودهاند. ساکنان این دو روستا در ریف ادلب دائما مورد هجوم گروههای تروریستی قرار میگیرند. تکفیریها به حملات خمپارهای اکتفا نکرده و اهالی را نیز که از روستا خارج میشوند به گروگان گرفتهاند.
تروریستهای تکفیری براین باورند، به این جهت که اکثریت ساکنان این دو روستا شیعی بوده و کشتار آنها تحت عنوان اینکه «رافضی» ناپاک هستند، جایز و روا است.
مدتی پیش گزارشی در مورد دو شهر محاصره شده شیعه نشین به نام های نبل و الزهرا در سوریه شد، مردم این دو شهر که از 730 روز پیش تاکنون هم تحت محاصره شورشیان مخالف دولت سوریه قرار دارند، تنها به جرم شیعه بودن که نزد تکفیری ها گناهی نابخشودنی است، تحت مجازات قرار دارند و از کوچکترین نیازها و حقوق ابتدایی خود محروم هستند.
اسناد موجود از این دو منطقه که از طریق ترکیه به دست آمده، نشان می دهد این نقطه فراموش شده مصیبت های زیادی را در این مدت به خود دیده است. هادی یکی از ساکنان این منطقه است که موفق شده به خارج از آن فرار کند. وی می گوید که بعد از سقوط حلب و تسلط ارتش آزاد بر مسیر غازی عنتاب دو شهر نبل الزهرا به انگیزه های فرقه ای محاصره شد.
هادی ادامه می دهد: در ابتدا مشکل مردم بر سر پیدا کردن نان بود، اما بعدها تقریبا تمام کالاها کمیاب شدند. دیگر پیدا کردن نان برای خود و خانواده در این شهر آسان نبود و ما موارد زیادی از مرگ کودکان به علت سوء تغذیه را در آن زمان ثبت کرده ایم.
هادی می افزاید: بعد از سه ماه از آغاز محاصره گذرگاهی از منطقه عفرین به بیرون باز شد و قاچاق مواد غذایی به این دو منطقه شیعه نشین از طریق یک مسیر خاکی آغاز شد، بسیاری از مردم این شهرها با به خطر انداختن جان خود برای آوردن غذا از این مسیر اقدام می کردند، البته این اقدام خطرات زیادی برای شیعیان نبل و الزهرا داشت.
بنا به شهادت اهالی منطقه این اوضاع زیاد طول نکشید و ائتلاف کردهای شمال سوریه با ارتش آزاد باعث بسته شدن تنها گذرگاه قاچاق اهالی شد و محاصره این دو شهر کامل شد. مدتی بعد دولت سوریه روابط خود را با کردها بهتر کرد و این موضوع تاثیر مثبتی بر ساکنان نبل و الزهرا داشت. با آغاز درگیری ها بین کردها و ارتش آزاد در حی الاشرفیه بار دیگر گذرگاه قاچاق باز شد و مردم از آن به عنوان تنها مأمن جلب مواد غذایی البته با قیمت های بسیار بالا استفاده می کردند. البته میزان بسیار کمی از مواد غذایی وارد شهرها می شد و جوابگوی نیازهای بالای ساکنان این دو منطقه نبود.
هادی وجود عناصر حزب الله لبنان در این دو منطقه را تکذیب کرده و در عین حال تاکید کرد که تایید این گروه نمی تواند به عنوان اتهامی مطرح باشد که مستوجب قتل است. وی در عین حال تاکید کرد که مردم این شهر کمیته های مردمی را شکل داده اند تا در صورت یورش عناصر مسلح به شهرها از شهر خود دفاع کنند.
ام راغب از دیگر اهالی است شهر است که در گفتگو با العهد مصیبت های محاصره را بیان می کند: محاصره بیشتر و بیشتر می شد و ما کم کم به خوردن علف های خودرو روی می آوردیم. کودکان ما از گرسنگی می مردند. نوه خود من در برابر دیدگانم جان داد. وی یک ماه اندی با گرسنگی مبارزه کرد، اما جسم وی که تنها 11 ماه داشت، بیش از این تاب گرسنگی را نیاورد و از بین رفت.
وی در حالی که اشک چشمان خود را پاک می کند و لبخند می زند: می گوید: ما او را به یمن سید الشهدا شهید به حساب می آوریم.
با وجود اینکه مردم این شهر علم آموزی را از اولویت های خود خارج کرده اند، اما همچنان با همت گروهی از جوانان مراحل تحصیل آنها در مدارس و دانشگاه ها هموار بود تا اینکه شش ماه پیش بالگردی که اساتید دانشگاه را به این شهر منتقل می کرد، منهدم شد و تمامی اساتید داخل بالگرد کشته شدند و به این ترتیب دانشگاه ها نیز بسته شد.
با افزایش روند جنگ فشارها بر اهالی نیز بیشتر شد. "ربیع" جوان 17 ساله از اهالی این شهر از مصیبتی سخن به میان می آورد که بر سر 63 نفر از زنان این شهر روی داده است: اگر آنها شهید شوند، بر سر قبر آنها می رویم و هر صبح برای آنها فاتحه می خوانیم، اما الان نمی دانیم سرنوشت آنها چه شده است.
وی از داستان ربوده شدن گاه و بی گاه اهالی این شهر که تازه ترین آنها ربوده شدن 63 زن و کودک است، خبر می دهد و می گوید عناصر ارتش آزاد آنها را با اتوبوس هایشان ربوده و به مناطق تحت سیطره خود برده اند.
ابو محمد می گوید: اگر از گرسنگی نمیریم از خمپاره ها و مسلسل هایی که شلیک می شود، کشته می شویم. صحنه های مرگ و کشتار برای ما اینجا عجیب نیست، ما روزانه با افرادی که در اثر سقوط خمپاره ها کشته شده اند، مواجه می شویم. در حالی که بیشتر آنها کودکان هستند و بر اثر سقوط خمپاره بر منازل مسکونی از بین رفته اند.
ابو محمد می گوید: ما سالها پیش با همسایگان خود که اهل تسنن بودند، دراین منطقه زندگی می کردیم تا اینکه حوادث سوریه آغاز شد، اوضاع به این بدی نبود تا اینکه عناصر جبهه النصره و دولت اسلامی عراق و شام (داعش) آمدند و فتوای محاصره ما را دادند.
وی تاکید کرد که فریاد کودکان و زاریهای زنان، نغمه های مرگ است که هر صبح در کوچه های این شهر سر داده می شود. این در حالی است که همواره عناصر مسلح نیز سعی دارند وارد این دو شهر شوند.
گروه تروریستی دولت اسلامی عراق و شام (داعش) تخریب کلیه اماکن مقدس و مقبره صحابه پیامبر(ص) در شهر الرقه را آغاز کرده است.
آنان طی اولین اقدام خود مسجد تاریخی المنصور که به زمان ابوالجعفر المنصور دومین خلیفه عباسی باز میگردد به طور کامل تخریب کردند.
از سوی دیگر منابع نظامی اعلام کردند که ارتش سوریه موفق شده است تا پیشروی چشم گیری در شهر حلب داشته باشد. این نیروها هم اکنون کنترل شرکت برق و منطقه حنفیه در شمال غربی فرودگاه نیرب را به طور کامل به دست گرفته اند.
مسئله اسلام دعوت به وحدت است. این جزو اولین اقدامات پیامبر اکرم(ص) بوده است. اصل توحید هم دلالت بر وحدت دارد و هم بر یکتاپرستی. به همین دلیل است که قرآن غیرمسلمانان را نیز به توحید دعوت کرده است و از اولین اقدامات رسول گرامی اسلام نیز در پایه گذاری حکومت اسلامی که در مدینه شکل گرفت ایجاد اخوت میان مسلمانان بوده که در این میان ایجاد پیمان برادری میان دو قبیله «اوس» و «خزرج» که 40 سال با یکدیگر در جنگ و نزاع بودند نمونه این امر محسوب می شود. بعد از آن هم پیامبر اسلام(ص) میان مهاجرین و انصار پیمان اخوت و برادری بستند و ایشان توانستند با ایجاد وحدت میان گروه ها و قبایل گوناگون دولت اسلامی را شکل دهند.
ما هم امروز وظیفه داریم که رویه پیامبر گرامی اسلام را حفظ کنیم. ایجاد وحدت به این معنی نیست که همه مذاهب یکی شوند، بلکه وحدت به این معنی است که همه مسلمانان در قبال دشمنان با یکدیگر متحد شوند و هم افزایی و همگرایی داشته باشند و به صورت منسجم حرکت کنند. هیچ مسلمانی حق ندارد با کفار علیه مسلمانان متحد شود و براساس آیه قرآن کفار حق استیلا بر مسلمان را ندارند. اما بیانات روز گذشته رهبر معظم انقلاب هشداری به امت اسلامی بود که یک عده به اسم اسلام بازیچه یا همپیمان کفار شدند و سایر مسلمانان را کافر می دانند و حکم کفار را درباره آنان اجرا می سازند. بنابه فرمایش مقام معظم رهبری دشمنان اسلام به دنبال آن هستند که با استفاده از تکفیری ها چهره اسلام را از یکسو خشن نشان دهند و از سوی دیگر مانع از وحدت آنها شوند. زیرا می دانند وحدت مسلمانان به معنی شکست آنها خواهد بود. تکفیری ها با تقسیم مسلمانان به کافر و مسلمان آنها را به جان یکدیگر می اندازند تا از این طریق توجه و تمرکز آنها را از روی مسائل اصلی جامعه اسلامی منحرف سازند.
در برخی از احکام تکفیری ها آمده است که شیعیان باید جزیه دهند و از طرف دیگر کشتار مسلمانان را واجب می دانند. در همین رابطه رهبری می فرمایند آیا این مسلمانی است که یک مسلمان سینه مسلمان دیگر را بشکافد و جگر او را در انظار مردم بخورد؟ یا در برابر پدر و مادر بچه را سر می برند. چنین جنایاتی در طول تاریخ فقط مختص به خوارج بود. شیعه و سنی باید براساس اصول اسلامی با یکدیگر متحد شوند و با هرکس که خلاف آن عمل کند برخورد نمایند. گروهی که با قرآن، پیامبر و سنت وی مخالف هستند تکفیری محسوب می شوند و بر نخبگان، بزرگان و اندیشمندان اسلامی واجب است که در همایش ها و نشست های خود ماهیت تکفیری ها و عملکرد آنها را به مسلمانان معرفی کنند تا از این طریق کم کم از زمینه فعالیت آنها کاسته شود که در نهایت این امر می تواند به همزیستی مسالمت آمیز مسلمانان بینجامد و شاهد رشد، بالندگی و شکوفایی مسلمانان و جامعه اسلامی و زدودن اختلافات از پیکره امت اسلام باشیم.
جبهه هایی که حزبالله لبنان با آن میجنگد
«ناجی س. البستانی» نویسنده و کارشناس مسائل سیاسی لبنان با انتشار مقالهای تحت عنوان «هجوم به حزب الله.. از چهار جبهه» در پایگاه خبری «النشرة» با اشاره به جایگاه و محبوبیت حزب الله لبنان نزد افکار عمومی بعد از پایان جنگ علیه لبنان در نخستین سالهای دهه 90 قرن گذشته، نوشت: با وجود این حقیقت، حزب الله در دوره حساس فعلی از چهار جبهه مورد هجوم قرار گرفته است.
نخستین جبههای که حزب الله را هدف قرار داده و طی چند روز و یا چند هفته آینده علیه این حزب فعال میشود؛ جبههای معنوی و به آغاز فعالیتهای دادگاه ویژه ترور رفیق حریری باز میگردد. اگر کسی گمان میکند که نمیتوان متهمی را در این زمینه توقیف و محاکمه کرد؛ ولی باید گفت که محاکمه غیابی برای تخریب چهره و ایجاد تنش کفایت میکند. رویکرد حزب الله در چشم پوشی رسانهای فعالیتهای دادگاه مذکور که آن را سیاسی و توطئهای علیه خود میداند؛ زیاد به طول نخواهد انجامید و دیر یا زود حزب الله مجبور به واکنش به عملیات جنگ روانی علیه خودش خواهد شد.
دومین جبهه علیه حزب الله، نظامی و در کشته شدن اعضای آن در تحولات سوریه نمود پیدا میکند. در آینده نیز نبردهای سختتری مورد انتظار است.
سومین جبهه نبرد علیه حزب الله امنیتی است و در انفجارهای تروریستی که در مناطق تحت نفوذ این حزب صورت میگیرند؛ نمود پیدا میکند. این انفجارها همان طور که پیش از این نیز پیش بینی کرده بودیم؛ در برهه زمانی اخیر رو به شدت گذاشته است. انفجار منطقه «الهرمل» تنها دو هفته بعد از انفجار «بئر العبد» صورت گرفت. این روند نگران کننده است و خطر آن از تحولات عراق کمتر نیست.
و اما چهارمین جبهه نبرد علیه حزب الله را باید در درگیریهای داخلی بین گروههای سیاسی لبنان جستجو کنیم.
این درگیری تنها درباره قدرت نیست؛ بلکه گزینهها و تصمیمهای ملی بزرگ را نیز در بر میگیرد. اگر این مقوله را درست بدانیم که حزب الله در گذشته تحت تاثیر حملات سیاسی داخلی قرار نگرفته و گزینههای مورد نظرش را چندین بار به پیش برده؛ باید بگوئیم که در سایه مشغول شدن حزب الله به حملات داخلی نمیتواند تمام قد به طرح و رسالت بزرگ منطقهای خود بپردازد...شاید بتوان تلاش این حزب برای ورود به کابینه جامع و فراگیر در بیروت و آمادگیاش برای اعطای برخی امتیازات را بهترین دلیل نیاز حزب الله به آرام ساختن اوضاع داخلی لبنان دانست.
به طور خلاصه باید گفت که حزب الله همه ابزارهای لازم برای برخورد و تعامل با چهار جبهه نبرد یعنی جبهههای معنوی، نظامی،امنیتی و سیاسی را یکجا در اختیار دارد ولی این موضوع بدین معنی نیست که حزب الله لبنان در وضعیت مناسب و به دور از فشار به سر میبرد. مشکلتر این اینکه افق پایان این جبههها در آینده نزدیک به چشم نمیخورد.
منابع خبری محلی در سوریه گزارش دادند که حزب الله لبنان موفق شد تا یک گروه از تروریستهای جبهه النصره را که در تلاش برای حرکت به سوی قلمون بودند در کمین خود گرفتار کرده و تعداد زیادی از آنان را کشته و برخی را زخمی کند.
رزمندگان حزب الله در این کمین که با رمز "یا ابا عبدالله" شروع شد از چندین بمب که در طول مسیر قرار گرفته بود استفاده کردند. تروریستها پیش از این چندین بار سعی کرده بودند تا با نفوذ به این منطقه خود را به حومه القصیر برسانند.
منابع خبری تایید کردند که تعداد زیادی از اعضای این گروه که در حدود 80 تن از افراد مسلح وابسته به گروه تروریستی جبهه النصره بودهاند به هلاکت رسیدند. پس از انفجار بمبها در مسیر تروریستهای جبهه النصره تعدادی از آنان اقدام به فرار میکنند که در مقابل رزمندگان حزب الله به استفاده از تیربارهای سنگین به سوی آنان شلیک میکنند.
شیخ احمد الطیب در سخنانی در مراسم میلاد حضرت محمد (ص) از کسانی که جوانان را به عملیات انتحاری در بین مردم تشویق می کنند خواست تا در احادیث پیامبر (ص) درباره حرام بودن ریختن خون مسلمانان تدبر کنند.
وی با بیان اینکه عملیات انتحاری آفت بزرگی برای اسلام و مسلمانان است، افرود: انسانیت مدیون پیامبر اسلام (ص) است که عدالت و رحمت را میان انسانها ارج نهاد.
الطیب افزود: این روزها شاهد کسانی هستیم که چنین جنایت هایی مرتکب می شوند و تصور می کنند این اقدامات مشروع است. این شرایط ناشی از آفت بزرگی است که اندیشه بعضی از جوانان گمراه شده ما را فرا گرفته است. این آفت بزرگ تکفیر مسلمانان، توطئه علیه اسلام است و جنگیدن با آن واجب است. آنها بر اساس این باور تصور می کنند با کفار می جنگند و در این راه خود را می کشند.
وی افزود: این اندیشه فتنه ای کور و گمراهی اندر گمراهی است. اندیشه تکفیری فاجعه بزرگی نه برای شهروندان بلکه برای اسلام است. این فریب خوردگان باید بیدار شوند، توبه کنند به مسیر درست و به کشور و جامعه خود بازگردند.
شهر رقه در شرق سوریه این روزها شاهد اوج درگیریها بین گروه های مسلح است.
سایتهای مرتبط با مخالفان مسلح در سوریه همچنین از اعدام دهها تن از عناصر گروه موسوم به ارتش آزاد در این شهر خبر دادند.
در همین راستا، گروهی از مخالفان سوریه نیز گفتند در محله البریج در منطقه صنعتی حلب که قبلا تحت کنترل گروه داعش بود یک گور جمعی یافته اند.
بر اساس این گزارش دست های همه اجساد از پشت بسته شده بود و این افراد در فواصل زمانی مختلف دفن شده اند به گونه ای که برخی اجساد تحلیل رفته اما برخی اجساد هنوز تازه است.
گروه های تروریستی در سوریه برای دسترسی هرچه بیشتر به کمکهای مالی و تسلیحاتی حامیان خارجی خود به ویژه عربستان، در تلاشند با از میان برداشتن دیگر گروه ها یا سلطه بر آنها، مناطق بیشتری را تحت کنترل خود در آورند.
شمار تلفات درگیری ها بین گروههای مسلح مرتبط با القاعده در سوریه به حدود 800 نفر رسیده است.
در حالی که تحولات اخیر در منطقه و جهان در کنار دیپلماسی فعال ایران، باعث شده که خطر جعلی ایرانهراسی به تدریج رنگ ببازد، خطر واقعی افراطگرایی و خشونتطلبی برای منطقه و جهان، خود را بیش از پیش نمایان ساخته است.
عدم حضور فعال ایران در مجامع جهانی، این فرصت را فراهم کرده بود که برخی کشورهای جهان و منطقه با ترسیم خطر جعلی ایرانهراسی، خط افراطگرایی و خشونت را که خود مروج آن بودند، از چشمها و اذهان جهانیان دور نگه دارند؛ اما تعاملات اخیر ایران در عرصه بیناللمل، آنان را ناگزیر کرده که به دلیل برخورد با موفقیتهای بینالمللی ایران، ماهیت افراطگری و خشونتگرایی خود را به قصد انتقام نمایان کنند. ترورها و بمبگذاریهای اخیر در عراق، سوریه و لبنان که همگی با کمک جریان وهابیت حاکم بر عربستان سعودی انجام شده، نمونهای از این موارد به شمار میآیند.
در همین راستا، یکی از منابع اطلاعاتی ما خبر دادهاند که جریانات وهابی سعودی به تازگی در یک اقدام هماهنگ با جریانات وهابی در پاکستان، شمار چشمگیری از تروریستهای وهابی را به ایران فرستادهاند تا با ورود به مجالس اهل بیت، عملیات تروریستی خود را انجام دهند.
بر پایه این گزارش جریانات وهابی با این توجیه که در مراسم اهل بیت در ایران، به اعتقادات آنان توهین میشود، درصددند که علاوه بر ایجاد ترس و وحشت در میان دوستداران اهل بیت، کار همیشگی خود در ایجاد تفرقه میان شیعه و اهل تسنن را نیز وسعت بخشند. به همین دلیل، هماکنون آنان چند مداح و ذاکر اهل بیت را هدف خود گرفتهاند و برنامههایی برای اعزام تروریست و انجام اعمال تروریستی علیه آنان سازماندهی کردهاند.
این گزارش میافزاید، به نظر میرسد هر چه تعاملات ایران در منطقه و محیط بینالملل فزونی گیرد و منطقه و جهان خود را از خطر خود ساخته ایران هراسی جدا کند، بیش از پیش خطر واقعی افراطگرایی و خشونتورزی را در منطقه ـ که سعودیها عامل اصلی آن هستند ـ حس خواهد کرد و لابد چارهای نخواهد داشت که دیگر چشم بر این افراطگراییها نبندند و به فکر مقابله با آن باشند.
اگر افراطگرایان منطقهای و تروریستهای وهابی، این روزها برای برهم زدن مجالس اهل بیت و در حقیقت ایجاد نزاع میان شیعه و سنی و بهرهبرداری از این موضوعات، دست به کار شدهاند و مداحان ایرانی را هدف قرار گرفتهاند، فردا و فرداهای دیگر برنامههای دیگری برای رسیدن به اهداف خود پیاده خواهند کرد و همه این مسائل هشیاری جدی ایرانیان را میطلبد.
نعمت بزرگ "عقل" که در بیان پیامبر اکرم از آن به موهبتی که راه بندگی خدا و به دست آوردن جواز ورود به بهشت (سعادت دنیا و آخرت) را هموار می کند یاد شده، امروز در جهان اسلام مهجور است و از آن به درستی استفاده نمی شود. برادرکشی در میان مسلمانان رواج دارد و رفتارهای ناشایست گروه های افراطی در کشورهای اسلامی، چهره ای غیرواقعی از اسلام ترسیم می کند که افکار عمومی جهان را نسبت این دین پاک بدبین می نماید.
با اینکه دین اسلام دین رحمت و رأفت است و از خدا در کتاب آسمانی خود قرآن، صدها بار با صفات رحمان و رحیم و غفور و ودود یاد می کند و پیامبر اسلام در همین کتاب به خاطر داشتن "خلق عظیم" مورد ستایش و تحسین قرار می گیرد، امروز به دلیل رفتار غیراسلامی عده ای از مسلمانان با همدیگر، به خشونت متهم می شود. این وضعیت را بزرگان جهان اسلام نباید تحمل نمایند و هرچه زودتر باید راهی برای پاسخ دادن به این اتهامات و نشان دادن چهره واقعی اسلام پیدا کنند.
این وضعیت نامتجانس با هویت اسلامی، برای مخالفان و فرصت طلبان این مجال را فراهم ساخته که خود را طرفدار حقوق بشر جا بزنند و مسلمانان را ضد حقوق بشر معرفی کنند. آنها حتی به متهم ساختن مسلمانان اکتفا نمی کنند و درصدد هستند خود اسلام را به ضدیت با حقوق بشر متهم نمایند در حالی که پرونده گذشته و حال خود آنها مالامال از پایمال کردن موازین انسانی و ضدیت با ابتدائی ترین حقوق ملت ها به ویژه ملت های مسلمان است. اگر به جنایات صهیونیست ها علیه ملت مظلوم فلسطین که با حمایت آمریکا و دولت های استعمارگر اروپائی صورت می گیرد بنگرید، اگر به اشغال عراق و افغانستان توسط آمریکا و متحدان اروپائی واشنگتن توجه کنید و اگر در طراحی جنگ خانگی در سوریه توسط آمریکا و انگلیس و فرانسه که با حمایت های سیاسی و نظامی آنها توسط تروریست های تکفیری و سلفی و القاعده اجرا می شود اندیشه کنید، به این نتیجه خواهید رسید که استعمارگران و اشغالگران اروپائی و آمریکائی بیشترین جنایات را علیه مسلمانان مرتکب شده اند و می شوند و در عین حال خود را مدافع حقوق بشر جا می زنند و مسلمانان را ناقضان حقوق بشر می دانند. پرونده زندان های گوانتانامو، بگرام، ابوغریب و زندان های متعدد اروپا که توسط آمریکا اداره می شود را جداگانه باید بررسی کرد و بر پرونده اینهمه جنایات دولت های غربی افزود و همه آنها را به حساب ضدیت غربی ها با حقوق بشر گذاشت.
علاوه بر جهان اسلام، جنایات دولت های غربی در زمینه رفتارشان با ملت های آمریکای جنوبی، آفریقا، آسیای جنوب شرقی و استرالیا نیز پرونده های جداگانه ای هستند که باید به تفصیل توضیح داده شوند و به حساب آمریکا و دولت های اروپائی همدست آمریکا گذاشته شوند.
بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی، جنگ طولانی ویتنام با آن همه جنایت که آمریکا در آن کشور مرتکب شد و کودتاها و جنگ افروزی های پیاپی که قدرت های غربی در آمریکای لاتین و آفریقا به راه انداخته اند و می اندازند، فقط برگ هائی از پرونده های قطور ضد حقوق بشر آنهاست. افشاگری های اخیر درباره شنودهای تلفنی و انواع جاسوسی های آمریکا حتی علیه خود مردم آمریکا و دولت های اروپائی متحد آمریکا نیز که اخیراً به رسوائی بزرگی برای دولتمردان آمریکائی تبدیل شده، برگ های دیگری هستند که باید به پرونده ضد حقوق بشری آمریکا افزوده شوند.
این مجموعه بزرگ را به این دلیل مطرح نکرده ایم که چهره ضدانسانی سران آمریکا و متحدان اروپائی آنها را معرفی نمائیم، بلکه می خواهیم با یادآوری این جنایات، به واقعیت تلخ بی عملی مجموعه جهان اسلام اشاره کنیم که حتی در اینجا هم گروه های منحرف و تروریست ها آلت دست دولت های غربی هستند و با طرح و برنامه آنها و حمایت های سیاسی و نظامی آنها مرتکب چنین جنایاتی می شوند و با این حال جنایات را به نام اسلام و در پرونده مسلمانان ثبت و ضبط می کنند. این، ظلم مضاعف به اسلام و مسلمانان است به ویژه آنکه علیرغم این واقعیت های آشکار پیدا بودن دست های دولتمردان غربی در تمام جنایت هائی که در جهان اسلام رخ می دهد، باز هم آنها خود را طلبکار و مسلمانان را بدهکار قلمداد می کنند!
درست در همین نقطه است که باید بزرگان جهان اسلام به ابتکار عمل روی آورند و راه را بر ادامه این تزویر تاریخی ببندند. اختلافات کشورهای اسلامی با همدیگر، دست نشانده بودن عده ای از سران کشورهای اسلامی، نفوذ فساد در عده ای دیگر از سران دولت های حاکم بر مسلمانان و بی عملی افراد صاحب نفوذ در جهان اسلام، زمینه را برای طلبکاری های غرب فراهم ساخته است. این شرایط ظالمانه را می توان تغییر داد به شرط آنکه بزرگان جهان اسلام از دخالت بی عملی و انفعالی خارج شوند و با ابتکار عمل و برنامه ای جدی به صحنه بیایند. ملت های مسلمان، علاوه بر امکانات زیادی که در اختیار دارند، آمادگی روحی مناسبی نیز برای همراهی با رهبرانی که درصدد کوتاه کردن دست خائنان و اشغالگران و مداخله جویان از جهان اسلام برآیند دارند. آیا در ایام سالگرد میلاد پیامبر اکرم اسلام که ملت های مسلمان این واقعه بزرگ را جشن می گیرند، بزرگان جهان اسلام درصدد تدوین برنامه ای عملی برای تغییر شرایط نکبت بار کنونی برخواهند آمد؟