چندی پیش عکسی از گروهی از زنان که در کنار آنها مردی با شمشیر ایستاده و گفته می شد که در سوریه است و این زنان توسط تروریست های القاعده آنان را به اسارت می بردند در شبکه های اجتماعی منتشر شد.
تصویر منتشر شده تعدادی از زنان چادری را که با صورتهای پوشیده با تور سیاه را نشان میدهد درحالی که به زنجیر کشیده شدهاند و مردی شمشیر به دست آنان را در خیابانها میگرداند.
پایگاه اینترنتی "الاهرام الجدید الکندی" با انتشار این تصویر به نقل از فعالان سیاسی در شرح آن چنین نوشته بود: "تصویری که میبینید، صحنهای از یک فیلم سینمایی نیست بلکه بخشی از یک واقعیت تلخ است که این روزها در مناطقی از سوریه (تحت تصرف جبهه النصره و داعش) درحال وقوع است".
سایت "الاهرام الجدید الکندی" نوشته بود که این عکس فاجعه بار اولین بازار زنان در سوریه است.
اما السفیر لبنان در خبری اعلام کرده که این عکس در منطقه النبطیه لبنان است و در سوریه نیست.
السفیر در ادامه نوشته است که این عکس مربوط به برگزاری مراسم نمادین روز تاسوعا است که در آن اهلبیت امام حسین(ع) را از کربلا به شام میبرند و در نزدیکی "دار المعلمین" در منطقه النبطیبه لبنان برگزار شده است.
مسئله اسلام دعوت به وحدت است. این جزو اولین اقدامات پیامبر اکرم(ص) بوده است. اصل توحید هم دلالت بر وحدت دارد و هم بر یکتاپرستی. به همین دلیل است که قرآن غیرمسلمانان را نیز به توحید دعوت کرده است و از اولین اقدامات رسول گرامی اسلام نیز در پایه گذاری حکومت اسلامی که در مدینه شکل گرفت ایجاد اخوت میان مسلمانان بوده که در این میان ایجاد پیمان برادری میان دو قبیله «اوس» و «خزرج» که 40 سال با یکدیگر در جنگ و نزاع بودند نمونه این امر محسوب می شود. بعد از آن هم پیامبر اسلام(ص) میان مهاجرین و انصار پیمان اخوت و برادری بستند و ایشان توانستند با ایجاد وحدت میان گروه ها و قبایل گوناگون دولت اسلامی را شکل دهند.
ما هم امروز وظیفه داریم که رویه پیامبر گرامی اسلام را حفظ کنیم. ایجاد وحدت به این معنی نیست که همه مذاهب یکی شوند، بلکه وحدت به این معنی است که همه مسلمانان در قبال دشمنان با یکدیگر متحد شوند و هم افزایی و همگرایی داشته باشند و به صورت منسجم حرکت کنند. هیچ مسلمانی حق ندارد با کفار علیه مسلمانان متحد شود و براساس آیه قرآن کفار حق استیلا بر مسلمان را ندارند. اما بیانات روز گذشته رهبر معظم انقلاب هشداری به امت اسلامی بود که یک عده به اسم اسلام بازیچه یا همپیمان کفار شدند و سایر مسلمانان را کافر می دانند و حکم کفار را درباره آنان اجرا می سازند. بنابه فرمایش مقام معظم رهبری دشمنان اسلام به دنبال آن هستند که با استفاده از تکفیری ها چهره اسلام را از یکسو خشن نشان دهند و از سوی دیگر مانع از وحدت آنها شوند. زیرا می دانند وحدت مسلمانان به معنی شکست آنها خواهد بود. تکفیری ها با تقسیم مسلمانان به کافر و مسلمان آنها را به جان یکدیگر می اندازند تا از این طریق توجه و تمرکز آنها را از روی مسائل اصلی جامعه اسلامی منحرف سازند.
در برخی از احکام تکفیری ها آمده است که شیعیان باید جزیه دهند و از طرف دیگر کشتار مسلمانان را واجب می دانند. در همین رابطه رهبری می فرمایند آیا این مسلمانی است که یک مسلمان سینه مسلمان دیگر را بشکافد و جگر او را در انظار مردم بخورد؟ یا در برابر پدر و مادر بچه را سر می برند. چنین جنایاتی در طول تاریخ فقط مختص به خوارج بود. شیعه و سنی باید براساس اصول اسلامی با یکدیگر متحد شوند و با هرکس که خلاف آن عمل کند برخورد نمایند. گروهی که با قرآن، پیامبر و سنت وی مخالف هستند تکفیری محسوب می شوند و بر نخبگان، بزرگان و اندیشمندان اسلامی واجب است که در همایش ها و نشست های خود ماهیت تکفیری ها و عملکرد آنها را به مسلمانان معرفی کنند تا از این طریق کم کم از زمینه فعالیت آنها کاسته شود که در نهایت این امر می تواند به همزیستی مسالمت آمیز مسلمانان بینجامد و شاهد رشد، بالندگی و شکوفایی مسلمانان و جامعه اسلامی و زدودن اختلافات از پیکره امت اسلام باشیم.
درگیری های یک هفته اخیر میان گروه های مسلح در سوریه که تا کنون صدها به کشته و زخمی در برداشته است ثابت کرد که خشونت بخشی جدایی ناپذیر از تفکر تکفیری است که دامن خود را نیز فرا می گیرد.
"دولت اسلامی عراق و شام" که با اختصار تحت عنوان "داعش" شناخته می شود امتداد جریان القاعده عراق در سوریه است که با آغاز درگیری مسلحانه در این کشور عملاً وارد معادلات میدانی شد.
ابوبکر البغدادی رهبر القاعده عراق در سال 2011، ابومحمد الجولانی را به عنوان فرمانده القاعده در سوریه تعیین می کند. الجولانی که سابقا معلم عربی بود و به اتهام وابستگی به القاعده توسط نیروهای امریکا در زندان بوکا بازداشت شده بود پس از آزادی در سال 2008 فعالیت های جهادی خویش را به همراه البغدادی ادامه می دهد.
الجولانی پس از ورود به سوریه پس از مدتی از اطاعت از ابوبکر البغدادی سرباز می زند و در اواخر ژانویه 2012، "جبهه النصره" را تشکیل می دهد که این اقدام وی با مخالفت ابوبکر البغدادی رهبر داعش مواجه می شود.
انشقاق جبهه النصره و داعش که هر دو وابسته به القاعده محسوب می شود با تایید ایمن الظواهری رهبر جریان القاعده همراه می گردد.
پس از اعلامیه الظواهری برخی از عناصر داعش به عراق بازگشتند، برخی به النصره پیوستند و بخش بزرگی از "جهادیون مهاجر" مانند مجاهدین چچنی از داعش جدا شدند و تحت نظارت استخبارات سعودی، "جیش المجاهدین یا مهاجرین" را تشکیل دادند.
در سایه ضعف روزافزون "ارتش آزاد" سوریه و عدم توانایی گروه های وابسته به این ارتش در مقابله با ارتش سوریه و حزب الله ، به ویژه پس از معرکه القصیر در بهار 2013، که منجر به جدایی های گسترده در ارتش آزاد شد، دو اتفاق مهم در جبهه مخالفین مسلح رخ داد:
نخست افزایش قدرت و نفوذ میدانی داعش و جبهه النصره وابسته به القاعده بویژه در شرق و شمال سوریه و انحلال تدریجی ارتش آزاد و تشکیل جبهه اسلامی متشکل از گروه های جدا شده از ارتش آزاد بود.
این جبهه به فرماندهی "زهران علوش" که سابقاً فرماندهی لواء الاسلام در مناطق دوما و غوطه شرقی را بر عهده داشت با حمایت استخبارات عربستان سعودی توانست نفوذ گسترده ای در شمال، غرب و جنوب سوریه بدست آورد. درگیری های اخیر ارتش سوریه در منطقه القلمون و ریف دمشق با این گروه در جریان است.
جیش الاسلام پس از تاسیس با صدور بیانیه ای اعلام کرد که مرجعیت ستاد مشترک ارتش آزاد به فرماندهی سرهنگ منشق سلیم ادریس را نمی پذیرد؛ ستادی که بطور مستقیم تحت نفوذ سازمان های استخباراتی قطر، ترکیه و کشورهای غربی قرار دارد.
تحولات میدانی در سوریه در یک هفته اخیر با اعلان جنگ جبهه اسلامی، جیش المجاهدین و جبهه الثوار سوریا (بازماندگان ارتش آزاد) علیه داعش وارد مرحله جدیدی شد.
آخرین خبرها از این درگیری حاکی از این است که داعش جبهه های شش گانه خویش در حلب را تخلیه کرده است و اکنون درگیری در حاشیه شمالی و شرقی حلب بین داعش و جیش المجاهدین، جبهه ثوار و جبهه اسلامی در جریان است. نتیجه درگیری بین این گروه ها بیش از 700 کشته و صدها زخمی از طرفین است.
جبهه النصره نیز که در ابتدا اعلام بی طرفی کرده بود و در ظاهر دعوت به آشتی می کرد در الرقه در شرق سوریه وارد جنگ با داعش شده است.
استان های شرقی دیر الزور و الرقه با توجه به همجواری با عراق مناطق اصلی نفوذ داعش به شمار می روند و به نظر می رسد سناریوی حذف داعش در این مناطق با کندی به پیش برود.
آخرین خبرها از الرقه حاکی از درگیری شدید میان داعش و جبهه النصره است که پس از ورود نیروها و تجهیزات کمکی از دیرالزور به الرقه، پیشروی جبهه النصره در این شهر متوقف شده است.
چگونه می توان سناریوی حذف داعش را در سوریه تحلیل کرد با توجه به اینکه این سناریو با عملیات گسترده ارتش عراق علیه داعش در استان الانبار عراق، که دارای 300 کیلومتر مرز مشترک با سوریه است، همراه شده است.
طبیعی است که ارتش سوریه یکی از طرف های اصلی برنده درگیری میان گروه های مسلح است. با این حال ارتش سوریه منتظر است تا زمان و مکان مناسب برای استفاده از این درگیری ها را انتخاب کند.
سناریوی حذف داعش در سوریه با هدایت مستقیم، استخبارات عربستان سعودی در حال اجرا است. بندر بن سلطان به دنبال این است که رعایت کامل گروه های مسلح را در جنگ با ارتش سوریه و حزب الله را از آن خود کند و استخبارات قطر و ترکیه را از معادله بیرون کند.
در این میان فرقی میان جبهه النصره وابسته به القاعده یا جیش الاسلام وجود ندارد. "مجاهدین مهاجر" نیز همینطور. هر گروهی که هم راستا با طرح استخبارات سعودی است "اهلا و سهلا" و سایرین "الله معک"!
آمریکایی ها نیز از این طرح حمایت می کنند. برای آنها فرقی نمی کند که گروه های مسلح وابسته به القاعده باشند یا جیش الاسلام. آنها به خوبی می دانند که منبع فکری همه این گروه ها یکسان است. همگی آنها وابسته به جریان تکفیری است. برای آمریکایی ها آنچه مهم است مدیریت یکپارچه این جریان ها توسط یک سازمان استخباراتی است و نه مجموعه ای از سازمان ها که ناکامی آن به اثبات رسید.
در عراق نیز چراغ سبز امریکایی برای برخورد مالکی و ارایه کمک های تسلیحاتی برای برخورد با داعش نیز در همین راستا قابل ارزیابی است. چرا که تا زمانی که داعش در عراق قدرتمند باشد در سوریه نیز امتداد خواهد داشت.
با این حال یک مساله هنوز در میان عربستان و امریکا حل نشده است و آن شروط مشارکت ائتلاف مخالفین سوریه در اجلاس ژنو 2 است که قرار است تا چند روز دیگر برگزار شود.
عربستانی ها به خوبی می دانند که این مذاکرات منجر به کناره گیری اسد نخواهد شد. از سوی دیگر بندر بن سلطان به دنبال تصفیه اعضای ائتلاف از عناصر وابسته به ترکیه و قطر است که عمدتا یا دارای گرایشات اخوانی هستند و یا اساسا به عنوان عناصر سازمان های امنیتی ترکیه، قطر و ... هستند.
سناریوی حذف داعش به دنبال روی کار آوردن فرماندهی یکپارچه نظامی در سوریه است که تغییرات سیاسی مورد دلخواه استخبارات سعودی را در ائتلاف، تحمیل نماید.
نفوذ روزافزون استخبارات عربستان سعودی در معادلات میدانی با هماهنگی کامل با سیا و موساد به پیش می رود. در حال حاضر فرماندهی میدان نبرد در سوریه در اتاق عملیاتی مشترک سعودی-اسراییلی و امریکایی در اردن به پیش می رود. هر چند اولین عملیات این فرماندهی مشترک در الغوطه شرقی علیه ارتش سوریه و حزب الله به نتیجه نرسید اما شواهد میدانی نشان می دهد که با آغاز عملیات الغوطه کلیه ارتباطات واحدهای ارتش سوریه و حزب الله در این منطقه قطع شده بود که منبع سیگنال های تخریبی، از سوی اسراییل بود.
بررسی شواهد سیاسی و نظامی و نیز رویکرد تحولات نشان می دهد که با وجود اینکه راه حل بحران سوریه سیاسی است اما راه حل این بحران در میدان نبرد تعیین می شود؛ میدان نبردی که یک سوی آن، ارتش سوریه و حزب الله است و طرف دیگر گروه های تکفیری مسلح وابسته به استخبارات عربستان سعودی. به این ترتیب جنگ در سوریه وارد مرحله تعیین کننده شده است.
اما پرسش این است که اگر بندر بن سلطان نیز نتواند دروازه های دمشق را فتح نماید آیا سناریوی حذف داعش بار دیگر تکرار خواهد شد؟ در هر صورت سرنوشت سوریه در این میدان نبرد روشن خواهد شد. این تلخ ترین سرنوشتی است که می توان برای یک انقلاب متصور شد. انقلاب بندر بن سلطان!
شیخ احمد الطیب در سخنانی در مراسم میلاد حضرت محمد (ص) از کسانی که جوانان را به عملیات انتحاری در بین مردم تشویق می کنند خواست تا در احادیث پیامبر (ص) درباره حرام بودن ریختن خون مسلمانان تدبر کنند.
وی با بیان اینکه عملیات انتحاری آفت بزرگی برای اسلام و مسلمانان است، افرود: انسانیت مدیون پیامبر اسلام (ص) است که عدالت و رحمت را میان انسانها ارج نهاد.
الطیب افزود: این روزها شاهد کسانی هستیم که چنین جنایت هایی مرتکب می شوند و تصور می کنند این اقدامات مشروع است. این شرایط ناشی از آفت بزرگی است که اندیشه بعضی از جوانان گمراه شده ما را فرا گرفته است. این آفت بزرگ تکفیر مسلمانان، توطئه علیه اسلام است و جنگیدن با آن واجب است. آنها بر اساس این باور تصور می کنند با کفار می جنگند و در این راه خود را می کشند.
وی افزود: این اندیشه فتنه ای کور و گمراهی اندر گمراهی است. اندیشه تکفیری فاجعه بزرگی نه برای شهروندان بلکه برای اسلام است. این فریب خوردگان باید بیدار شوند، توبه کنند به مسیر درست و به کشور و جامعه خود بازگردند.
در حالی که تحولات اخیر در منطقه و جهان در کنار دیپلماسی فعال ایران، باعث شده که خطر جعلی ایرانهراسی به تدریج رنگ ببازد، خطر واقعی افراطگرایی و خشونتطلبی برای منطقه و جهان، خود را بیش از پیش نمایان ساخته است.
عدم حضور فعال ایران در مجامع جهانی، این فرصت را فراهم کرده بود که برخی کشورهای جهان و منطقه با ترسیم خطر جعلی ایرانهراسی، خط افراطگرایی و خشونت را که خود مروج آن بودند، از چشمها و اذهان جهانیان دور نگه دارند؛ اما تعاملات اخیر ایران در عرصه بیناللمل، آنان را ناگزیر کرده که به دلیل برخورد با موفقیتهای بینالمللی ایران، ماهیت افراطگری و خشونتگرایی خود را به قصد انتقام نمایان کنند. ترورها و بمبگذاریهای اخیر در عراق، سوریه و لبنان که همگی با کمک جریان وهابیت حاکم بر عربستان سعودی انجام شده، نمونهای از این موارد به شمار میآیند.
در همین راستا، یکی از منابع اطلاعاتی ما خبر دادهاند که جریانات وهابی سعودی به تازگی در یک اقدام هماهنگ با جریانات وهابی در پاکستان، شمار چشمگیری از تروریستهای وهابی را به ایران فرستادهاند تا با ورود به مجالس اهل بیت، عملیات تروریستی خود را انجام دهند.
بر پایه این گزارش جریانات وهابی با این توجیه که در مراسم اهل بیت در ایران، به اعتقادات آنان توهین میشود، درصددند که علاوه بر ایجاد ترس و وحشت در میان دوستداران اهل بیت، کار همیشگی خود در ایجاد تفرقه میان شیعه و اهل تسنن را نیز وسعت بخشند. به همین دلیل، هماکنون آنان چند مداح و ذاکر اهل بیت را هدف خود گرفتهاند و برنامههایی برای اعزام تروریست و انجام اعمال تروریستی علیه آنان سازماندهی کردهاند.
این گزارش میافزاید، به نظر میرسد هر چه تعاملات ایران در منطقه و محیط بینالملل فزونی گیرد و منطقه و جهان خود را از خطر خود ساخته ایران هراسی جدا کند، بیش از پیش خطر واقعی افراطگرایی و خشونتورزی را در منطقه ـ که سعودیها عامل اصلی آن هستند ـ حس خواهد کرد و لابد چارهای نخواهد داشت که دیگر چشم بر این افراطگراییها نبندند و به فکر مقابله با آن باشند.
اگر افراطگرایان منطقهای و تروریستهای وهابی، این روزها برای برهم زدن مجالس اهل بیت و در حقیقت ایجاد نزاع میان شیعه و سنی و بهرهبرداری از این موضوعات، دست به کار شدهاند و مداحان ایرانی را هدف قرار گرفتهاند، فردا و فرداهای دیگر برنامههای دیگری برای رسیدن به اهداف خود پیاده خواهند کرد و همه این مسائل هشیاری جدی ایرانیان را میطلبد.
نعمت بزرگ "عقل" که در بیان پیامبر اکرم از آن به موهبتی که راه بندگی خدا و به دست آوردن جواز ورود به بهشت (سعادت دنیا و آخرت) را هموار می کند یاد شده، امروز در جهان اسلام مهجور است و از آن به درستی استفاده نمی شود. برادرکشی در میان مسلمانان رواج دارد و رفتارهای ناشایست گروه های افراطی در کشورهای اسلامی، چهره ای غیرواقعی از اسلام ترسیم می کند که افکار عمومی جهان را نسبت این دین پاک بدبین می نماید.
با اینکه دین اسلام دین رحمت و رأفت است و از خدا در کتاب آسمانی خود قرآن، صدها بار با صفات رحمان و رحیم و غفور و ودود یاد می کند و پیامبر اسلام در همین کتاب به خاطر داشتن "خلق عظیم" مورد ستایش و تحسین قرار می گیرد، امروز به دلیل رفتار غیراسلامی عده ای از مسلمانان با همدیگر، به خشونت متهم می شود. این وضعیت را بزرگان جهان اسلام نباید تحمل نمایند و هرچه زودتر باید راهی برای پاسخ دادن به این اتهامات و نشان دادن چهره واقعی اسلام پیدا کنند.
این وضعیت نامتجانس با هویت اسلامی، برای مخالفان و فرصت طلبان این مجال را فراهم ساخته که خود را طرفدار حقوق بشر جا بزنند و مسلمانان را ضد حقوق بشر معرفی کنند. آنها حتی به متهم ساختن مسلمانان اکتفا نمی کنند و درصدد هستند خود اسلام را به ضدیت با حقوق بشر متهم نمایند در حالی که پرونده گذشته و حال خود آنها مالامال از پایمال کردن موازین انسانی و ضدیت با ابتدائی ترین حقوق ملت ها به ویژه ملت های مسلمان است. اگر به جنایات صهیونیست ها علیه ملت مظلوم فلسطین که با حمایت آمریکا و دولت های استعمارگر اروپائی صورت می گیرد بنگرید، اگر به اشغال عراق و افغانستان توسط آمریکا و متحدان اروپائی واشنگتن توجه کنید و اگر در طراحی جنگ خانگی در سوریه توسط آمریکا و انگلیس و فرانسه که با حمایت های سیاسی و نظامی آنها توسط تروریست های تکفیری و سلفی و القاعده اجرا می شود اندیشه کنید، به این نتیجه خواهید رسید که استعمارگران و اشغالگران اروپائی و آمریکائی بیشترین جنایات را علیه مسلمانان مرتکب شده اند و می شوند و در عین حال خود را مدافع حقوق بشر جا می زنند و مسلمانان را ناقضان حقوق بشر می دانند. پرونده زندان های گوانتانامو، بگرام، ابوغریب و زندان های متعدد اروپا که توسط آمریکا اداره می شود را جداگانه باید بررسی کرد و بر پرونده اینهمه جنایات دولت های غربی افزود و همه آنها را به حساب ضدیت غربی ها با حقوق بشر گذاشت.
علاوه بر جهان اسلام، جنایات دولت های غربی در زمینه رفتارشان با ملت های آمریکای جنوبی، آفریقا، آسیای جنوب شرقی و استرالیا نیز پرونده های جداگانه ای هستند که باید به تفصیل توضیح داده شوند و به حساب آمریکا و دولت های اروپائی همدست آمریکا گذاشته شوند.
بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی، جنگ طولانی ویتنام با آن همه جنایت که آمریکا در آن کشور مرتکب شد و کودتاها و جنگ افروزی های پیاپی که قدرت های غربی در آمریکای لاتین و آفریقا به راه انداخته اند و می اندازند، فقط برگ هائی از پرونده های قطور ضد حقوق بشر آنهاست. افشاگری های اخیر درباره شنودهای تلفنی و انواع جاسوسی های آمریکا حتی علیه خود مردم آمریکا و دولت های اروپائی متحد آمریکا نیز که اخیراً به رسوائی بزرگی برای دولتمردان آمریکائی تبدیل شده، برگ های دیگری هستند که باید به پرونده ضد حقوق بشری آمریکا افزوده شوند.
این مجموعه بزرگ را به این دلیل مطرح نکرده ایم که چهره ضدانسانی سران آمریکا و متحدان اروپائی آنها را معرفی نمائیم، بلکه می خواهیم با یادآوری این جنایات، به واقعیت تلخ بی عملی مجموعه جهان اسلام اشاره کنیم که حتی در اینجا هم گروه های منحرف و تروریست ها آلت دست دولت های غربی هستند و با طرح و برنامه آنها و حمایت های سیاسی و نظامی آنها مرتکب چنین جنایاتی می شوند و با این حال جنایات را به نام اسلام و در پرونده مسلمانان ثبت و ضبط می کنند. این، ظلم مضاعف به اسلام و مسلمانان است به ویژه آنکه علیرغم این واقعیت های آشکار پیدا بودن دست های دولتمردان غربی در تمام جنایت هائی که در جهان اسلام رخ می دهد، باز هم آنها خود را طلبکار و مسلمانان را بدهکار قلمداد می کنند!
درست در همین نقطه است که باید بزرگان جهان اسلام به ابتکار عمل روی آورند و راه را بر ادامه این تزویر تاریخی ببندند. اختلافات کشورهای اسلامی با همدیگر، دست نشانده بودن عده ای از سران کشورهای اسلامی، نفوذ فساد در عده ای دیگر از سران دولت های حاکم بر مسلمانان و بی عملی افراد صاحب نفوذ در جهان اسلام، زمینه را برای طلبکاری های غرب فراهم ساخته است. این شرایط ظالمانه را می توان تغییر داد به شرط آنکه بزرگان جهان اسلام از دخالت بی عملی و انفعالی خارج شوند و با ابتکار عمل و برنامه ای جدی به صحنه بیایند. ملت های مسلمان، علاوه بر امکانات زیادی که در اختیار دارند، آمادگی روحی مناسبی نیز برای همراهی با رهبرانی که درصدد کوتاه کردن دست خائنان و اشغالگران و مداخله جویان از جهان اسلام برآیند دارند. آیا در ایام سالگرد میلاد پیامبر اکرم اسلام که ملت های مسلمان این واقعه بزرگ را جشن می گیرند، بزرگان جهان اسلام درصدد تدوین برنامه ای عملی برای تغییر شرایط نکبت بار کنونی برخواهند آمد؟